اما
معالجه ی خرافات: خرافه هم با فكر معالجه ميشود. يك مسلمان بايد با فكر باشد. يك
مسلمان بايد بنشيند و كلاه خودش را قاضي كند ببيند آيا «مرسي» بهتر است يا «خيلي
ممنون»؟ آيا بيحجابي بهتر است يا حجابي كه علامت شخصيّت يك خانم است؟ آيا روش غرب
بهتر است يا روش پيغمبر اكرم(صلی الله عليه و آله و سلم)؟ آيا اسم زهرا بهتر است يا يك اسم خارجي؟ آيا اسم
صدّيقه بهتر است يا يك اسم انگليسي و يا آمريكائي؟ يك قدري فكر كند؛ و مسلم است كه
فكر كردن او را از خرافات نجات ميدهد. به جاي دنبال فالگير رفتن، به جاي دنبال
خوابگزار رفتن، يك مقدار فكر كند؛ يك مقدار حرف ديگران را بشنود؛ يك مقدار مشورت
كند. با فكرش، با مشورتش، با عقلش، خرافه را از خود دور كند.
اگر
انسان متفكّر باشد، خرافي نميشود. بيفكري براي انسان خرافه ميآورد. اگر اين
شعار اسلام عملي بشود: «تَفَكُّرُ ساعَةٍ خَيْرٌ مِنْ
عِبادَةِ سَنَةٍ» يك لحظه فكر كردن ثوابش از يك سال عبادت بيشتر است.
هيچكس به خرافه پناه نميبرد. به عنوان مثال مگر حسن يا حسين چه اشكالي داشت كه تو
رها كردي سُهراب و اسفنديار يا يك اسم خارجي گرفتي. لذا در روايات ميخوانيم آن
پدري كه اسم بد براي بچّهاش انتخاب بكند، در روز قيامت بچّه از او شكايت ميكند.
معلوم است كه اگر در روز قيامت صدايش بكنند حسين، چقدر تفاوت دارد تا اينكه با اسم
يك كافر يا مشرك صدايش كنند كه خود انسان از آن خجالت ميكشد. از اين رو اگر ميخواهيد
خرافي نباشيد، فكر كنيد؛ مشورت كنيد؛ سروكار با منبر و محراب و عالم داشته باشيد؛
زيرا آنها كه با عالم سروكار دارند، خودشان فكر دارند، خودشان تأمّل دارند.
از همه
به خصوص خانمها تقاضا دارم احساساتي نباشيد؛ خرافي نباشيد؛ نگذاريد شيطان از قوّه
ی تخيّل شما استفاده كند. بزنيد شيطان را و عقب برانيد و قوّه ی خيال را به دست
عقل بدهيد. احساسات را به دست عقل بدهيد تا عقل از او استفاده خوب بكند. قوّه ی
تخيل و احساسات را اگر به عقل بسپاريم يكي از نعمتهاي بزرگ خدا است. امّا احساسات
و تخيّل اگر به دست نفس امّاره يا دست شيطان بيفتد نظير چاقو است كه به دست يك آدم
جنايتكار بدهيم. نظير شمشيري است كه به دست يك زنگي مست بدهيم.